×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

bahaltarin

× سلام به تمامی دوستان من عضو ویژه سایت نیستم لطفا پیام ندید چون نمی توانم بخوانم آرامش چیست؟ نگاه به گذشته و شکر خدا. نگاه به آینده و اعتماد به خدا. نگاه به اطراف و جستجوی خدا. نگاه به درون و دیدن خدا . � لحظه هایتان سرشار از بوی خدا�
×

آدرس وبلاگ من

lovely1.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/saber68

مجموعه قطعات عاشقانه

دارم فکر می کنم چقدر خوب می شد نزدیک صورتم نفس می کشیدی می دانی ؟

فکر من در این است

که پر از شوق تو باشم هر دم

که دلم سرشار از عشق تو باشد یکدم

قلب من می خواهد

که فقط از تو نشان داشته باشد در خود

و دو چشمم پر از وسوسه ی لذت دیدار تو باشن در خود

و بدان معبودم

که تو هستی قلبم

که تو هستی روحم

که تو هستی فکرم

و همه هستی ام

دلتنگ توام

تا شادما

نه

مرا ببینند

شاخه ها

به شکل نام تو سبز می شوند،

پرنده کوچکی که نمی*دانم نامش چیست

حروف نام تو را

بر کتابم می ریزد،

آفتاب

به شکل پروا

نه

ای از مس

گرد صدایم

بال می زند،

و می دانم سکوت

فقط به خاطر من سکوت است،

اما

من

دلتنگ توام

شعر می نویسم

و واژه هایم را کنار می زنم

که تو را ببینم ...

دارم فکر می کنم

چقدر خوب می شد

نزدیک صورتم نفس می کشیدی

می دانی ؟

من رک تر از آنم

که نبوسمت . . .

لحظه های شیرینی که به تو دل بستم

از تو پرسیدم من

تو منی یا من تو؟؟!

و تو گفتی : هر دو

من به تو پیوستم

گفتم ای کاش پناهم باشی

همه جا و همه وقت دست تو در دستم

تکیه گاهم باشی

......

و تو گفتی هستم

تاآخرین نفس درکنارت هستم ...

آري عاشقم

يک عاشق چشم به راه...

عاشقي که مدتهاست در غم انتظار نشسته است

درآتش فاصله ها سوخته است

در گلدان طاغچه ت

نه

ايي ها شکسته است

و هماني که تمام درهاي دلتنگي ها بر روي او بسته است

آري... من همانم که به او مي گويند ديوا

نه

به او مي گويند آواره

من همانم که لحظه هايم را به ياد عشق مي گذرانم

با ياد او اشک مي ريزم و در کوچه دلتنگي ها نام مقدس او را فرياد مي زنم

فرياد مي زنم تا تمام پنجره هاي خاموش با فرياد من روشن

گاهي سرما زمستان

روابط را تيره مي كند

به گرماي اين شعله كوچك، ايمان بياور

عشق.....

نجاتمان خواهد داد !!!

باور کن

"عین"، "شین" و "قاف"

جدا از هم که باشند

هیچ خاصیتی ندارند!

اما

در کنار هم ، معجزه می آفرینند.

درست مثل من و تو !!!

انگشتـــــــانم ..

برای شـمـردن تعداد دوست داشتنت کافی نیست !..

انگشتان ظریفت را لحظه ای قرض می دهی؟

نه

انگار باز هم کافی نیست !

باید بروم ســـراغ تــار مـوهـایـت ..

نه

باز هم کافی نیست..

آتشی روشن کرده ام ،

و عهد بسته ام تا خاموش شدنش،

برایت دعا بخوانم .

تمام کارهایت رو به راه خواهند شد

چرا که من...

هیزمی دیگر در شومی

نه

انداخته ام!!!

کاش که در کوچه ها باران ببارد

یک درنگ، اندوه ها را وا گذارد

کسی نگوید، خا

نه

ها بی چراغ است

کسی نگوید سفره ها نان ندارد

دست ه

اما

ن، بذر آیی

نه

بپاشدچشمه

اما

ن دا

نه

حیرت بکارد

در حضور باغبان بی رخصتی سبز

باد، برگی از درختی بر ندارد

مشقه

اما

ن صرف این افعال باشد:

دوست دارم، دوست داری، دوست دارد

رفتنت را با هزاران ذکر هرگز باور کردم

نديدنت را با ت

نه

ايي هايم در هم آميختم و به غربت رسيدم ...

طعم شيرين خنده هايت را در رويا مي چشيدم ...

اما

...رفنتنت بهر چه بود که حالا باز گشته اي ؟ من چگو

نه

ميتوانم به چشمان رويا آلودم صداقت ديدنت را ابراز کنم؟

قلبم ،عمرم و چشمانم به ديدن تو در رويا عادت کرده اند ...

ای تمام روياي من ....

صدایم کن ، که صدایت آرامش وجود من است!

نگاهم کن ، که درون چشمانت برایم طلوع یک دنیا عشق و محبت است!

دعایم کن ، که دعای تو تضمین فرداهای زیبای با تو بودن است !

نوازشم کن ، که دستان پر مهرت گرمی گو

نه

های سرد و خیسم است !

باورم کن ، که با باور تو من عاشقترینم!

اشکهایم را پاک کن ، حالا نگاهم کن ، کمی با من درد دل کن ، مرا آرام کن !

بگذار سرم را بر روی شا

نه

هایت بگذارم ، بگذار دستانت را بفشارم ، بگذارم بگویم چقدردوستت دارم ، مرا

باور کن

!با آن چشمهای زیبایت نگاهم کن ای عشق من ، نگاه تو مرا دیوا

نه

تر میکند!

نگاه زیبایت را باور دارم ، زیرا درون آن یک دنیا محبت میبینم !

نگاهت را باور دارم زیرا در نگاهت معنای واقعی عشق را می بینم و کلمه دوستت دارم

را میخوانم و با تمام وجود حس میکنم که چقدر مرا دوست داری !

با نگاه عاشقا

نه

ات نام مرا صدا میکنی و میگویی که ت

نه

ا مرا داری !با نگاه عاشقا

نه

ات راز دلت را میدانم و میگویم که محرم رازهایت هستم

نگاهم کن که نگاهت مرا به این باور می رساند که ما هر دو یک عاشق واقعی هستیم!

با نگاه درون چشمهای زیبایت راز دلت را میخوانم و این را میدانم که تو بهترینی! تو

همانی هستی که لایق منی !

نگاهم کن ، با نگاهت صدایم کن، با صدایت آرامم کن !

نگاهم کن ای عشق تا با نگاه به آن نگاه عاشقا

نه

ات احساس خوشبختی کنم! خيالت

آفتاب

ي نبود

كه سايه، بي تو

به آسايش روز غبطه مي خورد

نگاه كه مي كنم

مي خندي

رنگ چشم هايت را هنوز به خاطر مي آورم

صداي بال شاپركي

مرا به تو نزديك مي كند

مي گفتي شمع را به خاطر بسپار

گل را هرگز

و من تازه مي فهمم

كه خا

نه

تو را كم داشت!

گرچه از باد نمانده اثر انگشتی

روی دیوار و در پنجره

اما

تلفن می زنم امشب به پلیس

و به او می گویم:

یک نفر شاخه ی احساس مرا

از لب باغچه ام دزدیده

دارم فکر می کنم چقدر خوب می شد نزدیک صورتم نفس می کشیدی می دانی ؟

فکر من در این است

که پر از شوق تو باشم هر دم

که دلم سرشار از عشق تو باشد یکدم

قلب من می خواهد

که فقط از تو نشان داشته باشد در خود

و دو چشمم پر از وسوسه ی لذت دیدار تو باشن در خود

و بدان معبودم

که تو هستی قلبم

که تو هستی روحم

که تو هستی فکرم

و همه هستی ام

دلتنگ توام

تا شادما

نه

مرا ببینند

شاخه ها

به شکل نام تو سبز می شوند،

پرنده کوچکی که نمی*دانم نامش چیست

حروف نام تو را

بر کتابم می ریزد،

آفتاب

به شکل پروا

نه

ای از مس

گرد صدایم

بال می زند،

و می دانم سکوت

فقط به خاطر من سکوت است،

اما

من

دلتنگ توام

شعر می نویسم

و واژه هایم را کنار می زنم

که تو را ببینم ...

دارم فکر می کنم

چقدر خوب می شد

نزدیک صورتم نفس می کشیدی

می دانی ؟

من رک تر از آنم

که نبوسمت . . .

لحظه های شیرینی که به تو دل بستم

از تو پرسیدم من

تو منی یا من تو؟؟!

و تو گفتی : هر دو

من به تو پیوستم

گفتم ای کاش پناهم باشی

همه جا و همه وقت دست تو در دستم

تکیه گاهم باشی

......

و تو گفتی هستم

تاآخرین نفس درکنارت هستم ...

آري عاشقم

يک عاشق چشم به راه...

عاشقي که مدتهاست در غم انتظار نشسته است

درآتش فاصله ها سوخته است

در گلدان طاغچه ت

نه

ايي ها شکسته است

و هماني که تمام درهاي دلتنگي ها بر روي او بسته است

آري... من همانم که به او مي گويند ديوا

نه

به او مي گويند آواره

من همانم که لحظه هايم را به ياد عشق مي گذرانم

با ياد او اشک مي ريزم و در کوچه دلتنگي ها نام مقدس او را فرياد مي زنم

فرياد مي زنم تا تمام پنجره هاي خاموش با فرياد من روشن

گاهي سرما زمستان

روابط را تيره مي كند

به گرماي اين شعله كوچك، ايمان بياور

عشق.....

نجاتمان خواهد داد !!!

باور کن

"عین"، "شین" و "قاف"

جدا از هم که باشند

هیچ خاصیتی ندارند!

اما

در کنار هم ، معجزه می آفرینند.

درست مثل من و تو !!!

انگشتـــــــانم ..

برای شـمـردن تعداد دوست داشتنت کافی نیست !..

انگشتان ظریفت را لحظه ای قرض می دهی؟

نه

انگار باز هم کافی نیست !

باید بروم ســـراغ تــار مـوهـایـت ..

نه

باز هم کافی نیست..

آتشی روشن کرده ام ،

و عهد بسته ام تا خاموش شدنش،

برایت دعا بخوانم .

تمام کارهایت رو به راه خواهند شد

چرا که من...

هیزمی دیگر در شومی

نه

انداخته ام!!!

کاش که در کوچه ها باران ببارد

یک درنگ، اندوه ها را وا گذارد

کسی نگوید، خا

نه

ها بی چراغ است

کسی نگوید سفره ها نان ندارد

دست ه

اما

ن، بذر آیی

نه

بپاشدچشمه

اما

ن دا

نه

حیرت بکارد

در حضور باغبان بی رخصتی سبز

باد، برگی از درختی بر ندارد

مشقه

اما

ن صرف این افعال باشد:

دوست دارم، دوست داری، دوست دارد

رفتنت را با هزاران ذکر هرگز باور کردم

نديدنت را با ت

نه

ايي هايم در هم آميختم و به غربت رسيدم ...

طعم شيرين خنده هايت را در رويا مي چشيدم ...

اما

...رفنتنت بهر چه بود که حالا باز گشته اي ؟ من چگو

نه

ميتوانم به چشمان رويا آلودم صداقت ديدنت را ابراز کنم؟

قلبم ،عمرم و چشمانم به ديدن تو در رويا عادت کرده اند ...

ای تمام روياي من ....

صدایم کن ، که صدایت آرامش وجود من است!

نگاهم کن ، که درون چشمانت برایم طلوع یک دنیا عشق و محبت است!

دعایم کن ، که دعای تو تضمین فرداهای زیبای با تو بودن است !

نوازشم کن ، که دستان پر مهرت گرمی گو

نه

های سرد و خیسم است !

باورم کن ، که با باور تو من عاشقترینم!

اشکهایم را پاک کن ، حالا نگاهم کن ، کمی با من درد دل کن ، مرا آرام کن !

بگذار سرم را بر روی شا

نه

هایت بگذارم ، بگذار دستانت را بفشارم ، بگذارم بگویم چقدردوستت دارم ، مرا

باور کن

!با آن چشمهای زیبایت نگاهم کن ای عشق من ، نگاه تو مرا دیوا

نه

تر میکند!

نگاه زیبایت را باور دارم ، زیرا درون آن یک دنیا محبت میبینم !

نگاهت را باور دارم زیرا در نگاهت معنای واقعی عشق را می بینم و کلمه دوستت دارم

را میخوانم و با تمام وجود حس میکنم که چقدر مرا دوست داری !

با نگاه عاشقا

نه

ات نام مرا صدا میکنی و میگویی که ت

نه

ا مرا داری !با نگاه عاشقا

نه

ات راز دلت را میدانم و میگویم که محرم رازهایت هستم

نگاهم کن که نگاهت مرا به این باور می رساند که ما هر دو یک عاشق واقعی هستیم!

با نگاه درون چشمهای زیبایت راز دلت را میخوانم و این را میدانم که تو بهترینی! تو

همانی هستی که لایق منی !

نگاهم کن ، با نگاهت صدایم کن، با صدایت آرامم کن !

نگاهم کن ای عشق تا با نگاه به آن نگاه عاشقا

نه

ات احساس خوشبختی کنم! خيالت

آفتاب

ي نبود

كه سايه، بي تو

به آسايش روز غبطه مي خورد

نگاه كه مي كنم

مي خندي

رنگ چشم هايت را هنوز به خاطر مي آورم

صداي بال شاپركي

مرا به تو نزديك مي كند

مي گفتي شمع را به خاطر بسپار

گل را هرگز

و من تازه مي فهمم

كه خا

نه

تو را كم داشت!

گرچه از باد نمانده اثر انگشتی

روی دیوار و در پنجره

اما

تلفن می زنم امشب به پلیس

و به او می گویم:

یک نفر شاخه ی احساس مرا

از لب باغچه ام دزدیده

دوشنبه 23 اسفند 1389 - 9:14:40 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


چه بخـوریم که خوش به حـالمان شود ؟


تصاویر جالب : کفش دخترا و پسرا تو مواقع مختلف چجوریه؟!


زیارت آنلاين حرم امام رضا(ع)


اس ام اس شهادت امام علی (ع)


پنج داستان کوتاه جالب و خواندنی


۲ داستان آموزنده و کوتاه


راه های بی نظیر برای تحت‌ تاثیر قرار دادن اطرافیان


این ها را بخورید تا جوش نزنید


آلبوم جدید و فوق العاده زیبای فریدون آسرایی با نام خاطرات گم شده , با سه کیفیت


آیا میدانید جدید


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

1370391 بازدید

218 بازدید امروز

412 بازدید دیروز

2165 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements